بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ الآمآ ( 1 )تِلْكَ اياتُ الْكِتابِ الْحَكيمِ ( 2 ) هُدًى وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنينَ ( 3 ) اَلَّذينَ يُقيمُونَ الصَّلوةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَ هُمْ بِالاْخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ ( 4 ) أُولئآِكَ عَلى هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئآِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ ( 5 )
به نام خداوند بخشاينده بخشايشگر. الف، لام، ميم.(1) اين آيات كتاب استوار است.(2) در حالى كه هدايت و رحمتى براى نيكوكاران است.(3) آنان كه نماز را برپا مىدارند و زكات مىدهند و همانان به آخرت يقين دارند.(4) آنان بر هدايتى از پروردگار خود هستند و هم آنان رستگارانند.(5)
نكات ادبى
1ـ «تلك» در اشاره به دور به كار مىرود ولى در اينجا در اشاره به نزديك به كار رفته و اين جهت عظمت مشاراليها يعنى آيات قرآن است كه آنچنان در مرتبه بالاست كه گويا در دسترس نيست و دور است.
2ـ «الحكيم» استوار، محكم، حكمتآموز.
3ـ «هدى و رحمة» حال از «آيات» است.
4ـ ضمير «هم» در «هم يوقنون» و «هم المفلحون» جهت بيان حصر است. يعنى تنها اينان هستند كه اهل يقين و رستگارند.
5ـ «مفلحون» رستگاران، نجات يافتگان. از «فلاح» به معناى شكافتن است و بهكشاورز «فلاح» مىگويند چون زمين را مىشكافد و «مفلح» كسى است كه به خير و سعادت برسد. همانگونه كه شكافتن زمين و دانهپاشى سبب مىشود از دل خاكِ تيره، گل و گياه بيرون آيد، مؤمن هم با شكافتن تاريكىها رشد مىيابد و رستگار مىشود.
تفسير و توضيح
آيات (1 ـ 5) بسم اللّه الرحمن الرحيم. الم. تلك آيات الكتاب الحكيم...: سوره مباركه لقمان نيز با نام خداوند رحمان و رحيم شروع مىشود و مانند برخى از سورهها در آغاز آن سه حرف الف، لام و ميم آمده كه به آنها حروف مقطعه گفته مىشود و درباره آنها در تفسير آيات آغازين سوره بقره سخن گفتيم، رجوع شود.
پس از حروف مقطعه، مانند بسيارى از سورههايى كه حروف مقطعه دارند، سخن از قرآن است و مىفرمايد: اين، آيات كتاب محكم و استوار است. اين جمله يا اشاره به همه آيات قرآنى و يا اشاره به آيات اين سوره است و در اينجا براى قرآن كريم، سه صفت ذكر مىكند: اول اينكه اين كتاب حكيم است، يعنى استوار و محكم. منظور اين است كه مطالب قرآن آنچنان استحكامى دارد كه كسى نمىتواند در آن خلل وارد كند.
دوم و سوم اينكه آيات اين كتاب مايه هدايت و نيز مايه رحمت براى نيكوكاران است. توجه كنيم كه رحمت بالاتر از هدايت و هدايت پيشنياز رحمت است. مؤمن پس از يافتن راه حق و حركت در آن به مقامى مىرسد كه رحمت خاص خداوند شامل او مىشود.
در اين آيه هدايت و رحمت قرآن را مخصوص نيكوكاران (محسنين) مىكند و در آياتى آن را به متقين (بقره/2) و در جايى به مؤمنين (يونس/57) و در جايى به مسلمين (نحل/103) اختصاص مىدهد. اين در حالى است كه در برخى از آيات آمده است كه قرآن هدايت براى عموم مردم است.(بقره 185)
اين تفاوت در تعبير براى آن است كه هدايت بر دو نوع است: هدايت عام كه شامل همه مردم از مؤمن و كافر است و قرآن هدايت كننده همه آنها به راه حق است و راه را به همه نشان مىدهد. نوع دوم هدايت خاص است كه اختصاص به مؤمناندارد و آن به اين معناست كه وقتى كسى ايمان آورد، خداوند او را به حقايق والايى هدايت مىكند و به او توفيق مىدهد. در بيشتر آياتى كه هدايتگرى قرآن به مؤمنان اختصاص داده شده كلمه «هدى» با كلماتى مانند: «بشرى» «رحمة» «موعظة» همراه بوده است كه مىتواند اشاره به هدايت خاص باشد.
در آيه بعدى، سه صفت هم براى نيكوكارانى كه قرآن هدايت و رحمت براى آنهاست ذكر شده: آنها نماز را برپا مىدارند و زكات مىدهند و به آخرت يقين دارند. در آيه بعدى هم سرانجام نيك آنها بيان مىشود: آنها بر هدايتى از پروردگار خود هستند و نيز رستگارانند. اين هدايت در اينجا هدايت خاص الخاص است چون مفهوم اين تعبير آن است كه آنان همواره و به طور مستمر از هدايت پروردگار برخوردارند و رستگارند.
در اينجا اين نكته را تذكر مىدهيم كه منظور از «زكات» در اين آيه و هر آيهاى كه در مكه نازل شده، صدقه مستحبى است، چون زكات واجب با شرايط خاصى كه دارد در مدينه تشريع شده است.