دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 11996
تعداد نوشته ها : 8
تعداد نظرات : 0

رادیو قرآن radioquran.ir

پخش زنده حرم آیه قرآن تصادفی سوره قرآن ذکر روزهای هفته
Rss
طراح قالب
مهدي يوسفي

وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَرى لَهْوَ الْحَديثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبيلِ اللّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُوًا أُولئآِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ ( 6 ) وَ إِذا تُتْلى عَلَيْهِ اياتُنا وَلّى مُسْتَكْبِرًا كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ فىآ أُذُنَيْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَليمٍ ( 7 ) إِنَّ الَّذينَ امَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ لَهُمْ جَنّاتُ النَّعيمِ ( 8 )خالِدينَ فيها وَعْدَ اللّهِ حَقًّا وَ هُوَ الْعَزيزُ الْحَكيمُ ( 9 )

و از مردم كسى هست كه سخن بيهوده را مى‏خرد تا با نادانى (ديگران را) از راه خدا گمراه سازد و آن را به مسخره گيرد، آنان را عذابى خوار كننده است.(6) و چون آيات ما بر او تلاوت شود، متكبرانه روى بر مى‏گرداند. گويى آن را نشينده است، گويى در دو گوش او سنگينى است. پس او را به عذابى دردناك مژده بده.(7) همانا كسانى كه ايمان آورده‏اند و كارهاى شايسته كرده‏اند، آنان راست باغ‏هاى پر نعمت.(8) جاودانه در آن خواهند بود، وعده راست خداست و او تواناى شكست‏ناپذير و حكيم است.(9)

نكات ادبى

1ـ «لهو» چيزى است كه انسان را مشغول مى‏كند و هيچ فايده‏اى ندارد. «لهو الحديث» سخن بيهوده، نقل حكايات خرافى. اضافه در «لهو الحديث» براى تبيين است.

2ـ «بغير علم» متعلق به «ليضل» است.

3ـ ضمير مؤنث در «يتخذها» به سبيل بر مى‏گردد، چون سبيل مؤنث معنوى است.

4ـ «كَأَنَ» و «كَاَنَّ» هر دو به يك معنا هستند و اولى مخفف دومى است و دلالت بر نوعى تشبيه همراه با تأكيد دارند و در فارسى به «گويا» يا «گويى» ترجمه مى‏شوند. احتمال مى‏دهيم كه «كانّ» با تشديد بر تأكيد بيشترى دلالت كند. ضمنا بدانيم كه «كانّ» از حروف مشبّهة بالفعل به شمار مى‏رود.

5ـ «وَقراً» سنگينى گوش. اين واژه با فتحه واو در سنگينى گوش و اختلال شنوايى به كار مى‏رود و با كسره واو به معناى هر گونه بارى است كه حمل مى‏شود، همان‏گونه كه در آيه «فالحاملات وِقراً» به اين معناست، يعنى ابرهايى كه آب را حمل مى‏كنند كه بار سنگينى است. وقار و موقّر هم از اين باب است.

6ـ «وعد اللّه‏» منصوب است، چون مفعول مطلق و نايب از فعل خود است، به تقدير: وعد اللّه‏ وعداً حقا.

تفسير و توضيح

آيات (6 ـ 9) و من الناس من يشترى لهو الحديث...: در آيات پيش گفته شد كه قرآن مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران است، اينك به اقدام برخى از كافران اشاره مى‏شود كه چگونه در برابر قرآن موضع‏گيرى كردند و براى اينكه مردم را از گوش دادن به قرآن بازدارند، به قصه‏گويى و نقّالى پرداختند.

برخى از مردم سخنان بيهوده و افسانه‏هاى ملّت‏هايى مانند ايران و روم و داستان رستم و اسفنديار را براى مردم مكه بازگو مى‏كردند تا آنان را به جاى شنيدن آيات قرآن به اين افسانه‏ها مشغول كنند و هدف نهايى هم اين بود كه آنها را از راه خدا باز دارند و گمراهشان كنند و اين كار ناشى از نادانى آنها بود، چون نمى‏دانستند كه اين

سخنان بيهوده نمى‏تواند در برابر قرآن خودنمايى كند و بالاخره مردم نور را از ظلمت تشخيص مى‏دهند هرچند كه طول بكشد.

هدف ديگر آنان مسخره كردن قرآن بود تا با اين روش از اهميت و عظمت آيات قرآنى بكاهند و آن را به نظر خودشان تحقير كنند. اين شيوه يكى از شيوه‏هاى شناخته شده اهل باطل است، چون وقتى كسى يا چيزى مورد مسخره قرار گيرد، در نظر مردم خفيف مى‏شود و از اعتبار آن كاسته مى‏گردد، ولى معلوم است كه دير يا زود اين ابرها كنار مى‏روند و حقيقت آشكار مى‏شود.

در پايان آيه، براى چنين كسانى كه در خوار كردن قرآن مى‏كوشند، وعده عذابى خوار كننده مى‏دهد.

گفته شده كه اين آيه درباره شخصى به نام نضر بن حارث نازل شده كه در مكه هرگاه كه پيامبر براى گروهى قرآن تلاوت مى‏كرد، در كنار آن حضرت به قصه‏گويى مى‏پرداخت تا توجه مردم را از پيامبر منصرف كند.

نيز گفته شده كه منظور از خريدن سخنان بيهوده (يشترى لهو الحديث) اين است كه افرادى مانند نضر بن حارث در سفرهاى خود به ايران، كتاب‏هايى را مى‏خريدند كه در آنها داستان‏هاى پادشاهان ايران بود. يا كسانى از مردم مكه از شهرهاى ديگر، زنان آوازه خوان مى‏خريدند و به مكه مى‏آوردند.

به نظر مى‏رسد كه منظور از خريدن لهو الحديث داد و ستد معمولى نيست، بلكه «اشتراء» در اين‏جا به معناى عوض كردن است و در معاملات معمولى هم كالا با پول عوض مى‏شود. در واقع اين كافران سخنان بيهوده را با آيات قرآنى عوض مى‏كردند و اين هم يك نوع تجارت بود. واژه «اشتراء» و مشتقات آن بارها در قرآن مجيد به همين معنا كه گفتيم، به كار رفته است، مانند:

اولئك الّذين اشتروا الضلالة بالهدى فما ربحت تجارتهم (بقره/16)

آنان كسانى هستند كه گمراهى را به بهاى هدايت خريدند پس تجارتشان سودى ندارد.

اولئك الّذين اشتروا الحياة الدنيا بالاخرة (بقره/86)

آنان كسانى هستند كه زندگى اين دنيا را به بهاى آخرت خريدند.

ان الّذين اشتروا الكفر بالايمان لن يضرّوا اللّه‏ شيئا (آل عمران/177)

همانا كسانى كه كفر را به بهاى ايمان خريدند، هرگز به خدا ضررى نمى‏زنند.

مطلب ديگر اينكه اين آيه اگر هم شأن نزول خاصى داشته باشد (مانند جريان نضر بن حارث) مفهوم عامى دارد و شامل همه كسانى مى‏شود كه با هر نوع اقدامى باعث دورى مردم از خدا و آموزه‏هاى قرآن بشوند كه از جمله مصاديق بارز آن برپا كردن مجلس ساز و آواز است و در احاديث معصومين، لهو الحديث به غنا تفسير شده كه از باب بيان يكى از مصاديق است.

در آيه بعدى درباره همين افراد كه در برابر قرآن به لهو الحديث رو مى‏آورند، مى‏فرمايد: و چون آيات ما بر آنان خوانده مى‏شود متكبرانه روى بر مى‏گردانند، گويا كه نمى‏شنوند. سپس آنان را به كسانى تشبيه مى‏كند كه در گوششان سنگينى است. تشبيه كافران به ناشنوايان در آيات متعددى آمده است، مانند:

انك لا تسمع الموتى و لا تسمع الصم الدعاء. اذا ولّوا مدبريرن (نمل/80)

همانا تو نمى‏توانى مردگان را بشنوانى و نمى‏توانى دعوت خود را به كران بشنوانى آنگاه كه پشت بگردانند.

در پايان آيه مورد بحث، به پيامبر دستور مى‏دهد كه چنين افرادى را به عذابى دردناك مژده بده. اين مژده دادن از باب تهكم و استهزاء است.

در آيه بعدى، مانند بسيارى از آيات، در برابر كافرانى كه چنين اوصافى داشتند، از مؤمنانى ياد مى‏كند كه داراى اعمال شايسته هستند و به آنان بهشت‏هاى نعمت را وعده مى‏دهد كه جاودانه در آن خواهند بود. اضافه مى‏كند كه اين وعده حق خداست و خداوند بر چيزى تواناست و كارهاى او از روى حكمت است.

دسته ها :
X