اين سوره با «الف، لام، ميم» شروع مىشود و با اشاره به آيات استوار قرآن كريم آنها را مايه هدايت و رحمت براى نيكوكاران معرفى مىكند، آنگاه برخى از اوصاف نيكوكاران را ذكر مىكند. آنان كسانى هستند كه نماز را برپا مىدارند و زكات را مىپردازند و به آخرت يقين دارند و اين گروه همان رستگارانند.
در آيات بعدى مردم را به دو دسته تقسيم مىكند: مشركان كه آيات خدا را بهمسخره گرفتهاند و در برابر آن گردنكشى مىكنند گويا كه اصلا آنها را نشنيدهاند. اينان اهل عذاب هستند. در مقابل اينها مؤمنان قرار دارند كه به سبب ايمان و عمل صالح جاودانه در بهشت نعمتها خواهند بود.
پس از اين تقسيمبندى، برخى از آثار قدرت خدا را كه در عين حال نعمتهاى بزرگى براى انسان است مىشمرد، سپس مىپرسد: اين آفريدههاى خداست، معبودهاى شما چه خلق كردهاند؟
مطلب بعدى كه در طول چند آيه ذكر مىشود، اندرزهاى لقمان به فرزندش است كه در آغاز آنها لقمان به عنوان كسى كه خدا به او حكمت داده معرفى مىشود.
پس از ذكر سخنان لقمان، باز روى سخن با مشركان است كه بى آنكه دانشى يا دليلى داشته باشند درباره خداوند مجادله مىكنند و خود را پيروان پدران خود معرفى مىكنند.
در اين ميان، يادكردى از مؤمنانى مىكند كه در برابر خدا تسليم هستند و چنگ به ريسمان محكم الهى زدهاند و به پيامبر خود خطاب مىكند كه كفر كافران تو را اندوهگين نكند چون آنها سرانجام نزد خدا خواهند آمد و خدا پس از خبر دادن از عملكردشان، آنها را عذابى سخت خواهد داد. اين در حالى است كه اگر از آنان پرسيده شود كه چه كسى آسمانها و زمين را آفريده مىگويند: خدا. مسلم است كه نه تنها آسمانها و زمين بلكه هرچه در آنهاست از آنِ خداوند است.
در آيات بعدى، بار ديگر از آثار قدرت و رحمت خدا سخن مىگويد و در آغاز اعلام مىكند كه اگر يك دريا به اضافه هفت دريا مركب و تمام درختان قلم شوند تا كلمات خدا -كه منظور از آن آفريدههاى خداست- به قلم آيد، آب آن درياها تمام مىشود و كلمات خدا تمام نمىشود. پس از اين بيان جالب، نمونههايى از آنها را يادآور مىشود مانند آفرينش و برانگيختن انسان، تبديل شب و روز به يكديگر، تسخير آفتاب و ماه، نظم دقيق در حركت آنها. آنگاه نتيجه مىگيرد كه خدا حق و معبودهاى مشركان باطلاند.
موضوع بعدى، حركت كشتىها در درياست كه نخست آن را نعمتى از جانب خدا و آيتى از آيات خدا مىشمارد و سپس به بازگشت انسان به فطرت خود بههنگامى كه كشتى دچار خطر مىشود، اشاره مىكند.
در آيه بعدى مردم را مورد خطاب قرار مىدهد و آنان را به سوى تقوا مىخواند و از هول روز قيامت كه در آن روز پدر و پسر به كمك يكديگر نخواهند آمد، برحذر مىدارد و خاطرنشان مىسازد كه وعده خدا حق است و زندگى دنيا و وسوسههاى شيطانى شما را مغرور نكند.
در آيه پايانى، دانستن زمان وقوع قيامت و چند علم ديگر را به خدا اختصاص مىدهد.